قتل به خاطر فحش ناموسی؛ ۹ فرزند مقتول درخواست قصاص کردند
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۱۰۶۳۱
مردی که دوستش را به خاطر فحاشی ناموسی به قتل رسانده است در حالی پای میز محاکمه میرود که اولیای دم برای او درخواست قصاص کردهاند.
به گزارش اعتماد، متهم که مردی جوان است مدعی است وقتی مقتول به او فحش ناموسی داد کنترل خودش را از دست داد و دست به قتل زد.
یک سال قبل بود که پلیس در جریان پیدا شدن جسد مرد ۶۵سالهای در اتاقک نگهبانی یک ساختمان نیمهکاره قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صاحب ملک که برای سرکشی به ساختمان نیمهساز رفته بود با در قفلشده روبهرو شد و پس از گشودن در و مشاهده جسد خونین نگهبان میانسال به نام اصغر پلیس را باخبر کرد.
به این ترتیب ماموران بلافاصله راهی ساختمان نیمهساز شدند و جسد اصغر را با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل کردند. شواهد نشان میداد این مرد با ضربههای متعدد میله آهنی به سرش از پا درآمده است.
صاحب ملک که پلیس را خبر کرده بود گفت: از مدتها قبل اصغر و پسرجوانی به نام قاسم را به عنوان نگهبان در ساختمان نیمهساز استخدام کردم؛ اما حالا خبری از قاسم نیست و ناپدید شده است.
در حالی که فرضیه دست داشتن قاسم در این ماجرا قوت گرفته بود ماموران رد او را یافتند و بازداشتش کردند.
قاسم به درگیری با همکارش و قتل او اعتراف کرد و گفت: من و قاسم چهار ماه با هم همکار بودیم و هر دو در اتاقک نگهبانی ساختمان نیمهساز کار میکردیم و هیچ مشکلی هم نداشتیم. آن شب من سر موضوعی از او ناراحت شدم و خواستم از اتاقک نگهبانی خارج شود؛ اما او فحاشی کرد. من اعتراض کردم و از او خواستم فحش ندهد، اما قاسم با عصبانیت فحشهای ناموسی داد.
او گفت: من که عصبانی شده بودم در یک لحظه با میلهای که در گوشه اتاقک افتاده بود به او حمله کردم و چند ضربه به بدنش زدم. میخواستم او را رها کنم؛ اما گمان کردم اگر بلند شود من را میکشد. به همین خاطر با بیل هم چند ضربه به سرش زدم. وقتی روی زمین افتاد در اتاقک نگهبانی را قفل کردم و از آنجا گریختم. باور کنید وقتی آنجا را ترک میکردم او نفس میکشید و زنده بود.
متهم ادامه داد: باور کنید قصد نداشتم قاسم را بکشم. فقط چند ضربه به او زدم، اما فکر نمیکردم ضربهها کشنده باشد.
به دنبال اعترافهای متهم و بازسازی صحنه جرم، برای قاسم کیفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
۹ فرزند قربانی نیز درخواست قصاص کردند و گفتند به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستند و فقط قصاص میخواهند. مرد جوان قرار است به زودی در دادگاه کیفری تهران از خود دفاع کند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قتل ساختمان نیمه ساز اتاقک نگهبانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۰۶۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاطره شنیده نشده از حاج قاسم
به گزارش همشهریآنلاین، سردار چهارباغی در مراسم سالگرد شهادت سرلشگر شفیع زاده، فرمانده توپخانه سپاه) در تبریز گفت: حاج قاسم اولین نفری بود که وارد نبل و الزهرا شد. بعد از نامه مشهور شیعیان، حاج قاسم وقتی خودش شخصا وارد شهر شد، مردم با نقل و برنج و هرچه داشتند به استقبال نیروهای مقاومت آمدند. مردم نبل و الزهرا باور نمی کردند مقاومت به شهر رسیده است، در جلوی مقاومت هم سردار سلیمانی قرار داشت. چنان شور و شعفی ایجاد شده بود که من فقط در آزادی خرمشهر دیده بودم.
وی افزود: ساعتی قبل از آغاز عملیات توپخانه، به حاج قاسم پیشنهاد دادم که چند روزی است نخوابیدید استراحت کنید و موقع آغاز عملیات بیدارتان میکنم. خواستیم رمز را بخوانیم که حاج قاسم چنان عمیق خوابیده بود با خودم گفتم «بگذاریم کمی استراحت کند» ؛ با غرش توپخانه شهید سلیمانی بیدار شد. به اتاق عملیات آمد و گفت : چرا بیدارم نکردید؟!دلیل را جویا شدم و گفت: صدای من موجب میشود دشمن بفهمد قاسم اینجاست و دلش مطمئنا خالی خواهد شد، نیروهای خودی هم مطلع میشوند کنارشان هستم.
سردار چهارباغی در ادامه به اهمیت نیروی انسانی در نزد شهید سلیمانی اشاره کرد و گفت: بارها دیدم حاج قاسم شخصا برای شناسایی عملیات به عمق دشمن میرفت؛ به او گفتم : اسارت شما هزینه زاست. بدست دشمن بیفتید چی؟ گفت: محمود، این بچه های افغانستانی، پاکستانی، سوری، عراقی، لبنانی، ایرانی و همه در مقاومت عین فرزندان خودم هستند. تا مطمئن نشوم نمی گذارم جایی بروند.
کد خبر 847148 برچسبها دفاع - سپاه پاسداران خبر ویژه قاسم سلیمانی